صبح است و بانو صبح بخیر نگفته
صبح است و بانو صبح بخیر نگفته
بیدار شدم از خوابُ به لبخند نگفته
ای بانوی شعر و غزل کجایی؟!
من عاشق توُ تو به کدوم هوایی!
گفتم صبح من بخیر نشود چون تو نگفتی!
طلب دارم از تو به صبح بخیری که نگفتی!
شعر از: مصطفی رسولی
تاریخ: دوشنبه , 09 مرداد 1396 (14:06)
- گزارش تخلف مطلب