درد یعنی تو نباشی بغلم ناز کنی...
پلک بر هم بزن این چشم اذان پخش کند
اشهَدُ انّ "تو" در کل جهان پخش کند
خنده بر لب بنشان حالت لبخند تو را
بدهم "حاج حسین و پسران" پخش کنند
بغلم کن همه جا! چشم حسودی بکند
چشم تو بین زنان تیر و کمان پخش کند
باد با موی تو هرلحظه تبانی کرده
راز دیوانگی ام را به جهان پخش کند
بشود فاش همه راز اشارات نظر!
قصه عشق مرا نامه رسان پخش کند
شعر من خوب ترین شعر جهان است اگر
آنچه از روی تو دیده ست زبان پخش کند
وصف زیبایی تو در همه ابیاتم
آبِ دریاشده تا قطره چکان پخش کند
...
درد یعنی تو نباشی بغلم ناز کنی
رادیو لحظه ای آواز بنان پخش کند
«علی صفری»
- لینک منبع
تاریخ: سه شنبه , 21 شهریور 1402 (15:13)
- گزارش تخلف مطلب