بی حساب درد تو افتادِ به جانم
بی حساب دردِ تو افتادهِ به جانم
عاشق شدمُ فقط نام تو را میدانم
یک نام تو مرا به جهان رسوا کرد
در نام تو چی بود که من نمیدانم
روحم ز تو خسته بودُ خود نفهمید
زیبایی خدا همه در چشم تو میدید
یک راز بماند با من که به خدا نگفتم
نام تو را خدا خواندمُ به خودش نگفتم
شعر از: مصطفی رسولی
تاریخ: چهارشنبه , 04 مرداد 1396 (14:17)
- گزارش تخلف مطلب