امروز چهارشنبه 28 آذر 1403 http://sher.cloob24.com
3
ندیدی مرا در آینه هرگز
تبری افتاده بر پیشانی من
عصایی گرفته دستانم را
پُر شده آینه از پیری من
تَرک افتاده دیوار اتاق از تنهایی
خانه تاریک شد از این همه درد
بعد از تو انگشتانم شد نوازشگر سنگی
که دل ندارم بشکنم با آن آینه غمهایم را
دانم روزی بیفتم از یک جای بلند
آنزمان که ذهنم پُر شده باشد از تو
کس نباشد بگیرد ضربان دستانم را
و تو دوووووووور شده باشی از من
صدای تو پس از آن اگر نپیچد جایی
آن زمان است که بسته شود چشمم
تو نمی آییُ خاک بوسه زند لبهایم را
پس از آن سرد شود گرمای تنم
خانه خالی شود از هرچه من است
و همه فراموش کنند مرا چون تو
اگر میدانستم پایان من اینست روزی
همان لحظه بعد از رفتن تو میمردم
شعر از: مصطفی رسولی
تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه