غمگین چو پاییزم از من بگذر
غمگین چو پاییزم از من بگذر
شعری غم انگیزم از من بگذر
سر تا به پا عشقم دردم سوزم
بگذشته در آتش همچون روزم
غمگین چو پاییزم از من بگذر
شعری غم انگیزم از من بگذر
بگذار ای بی خبر بسوزم
چون شمعی تا سحر بسوزم
دیگر ای مه به حال خسته بگذارم
بگذر و با دل شکسته بگذارم
بگذر از من تا به سوز دل بسوزم
در غم این عشق بی حاصل بسوزم
بگذر تا در شرار من نسوزی
بی پروا در کنار من نسوزی
همچون شمعی به تیره شب ها
میدانی عشق ما ثمر ندارد
غیر از غم حاصلی دگر ندارد
بگذر زین قصه ی غم افزا
تاریخ: یکشنبه , 27 فروردین 1396 (10:27)
- گزارش تخلف مطلب