فرسوده سنگ
دیری است که دل، آن دلتنگ شدن ها
بی دغدغه تن داده به این سنگ شدن ها
آه ای نفس از نفس افتاده، کجا رفت
در نای نی افتادن و آهنگ شدن ها
کو ذوق چکیدن ز سر انگشت جنون، کو؟
جاری به رگ سوخته چنگ شدن ها
زین رفتن کاهل، چه تمنای فتوحی
تیمور نخواهی شد از این لنگ شدن ها
پای طلبم بود و به منزل نرسیدم
من ماندم و فرسوده فرسنگ شدن ها
- لینک منبع
تاریخ: جمعه , 19 شهریور 1395 (08:55)
- گزارش تخلف مطلب