امروز چهارشنبه 28 آذر 1403 http://sher.cloob24.com
8
دیر زمانیست به خوابم نمی آیی!
برای همین سالهاست که کمتر می خوابم،
تا بیشتر بیدار بمانم و به تو فکر کنم!
اگر دست من بود اصلا دوست نداشتم بخوابم،
چون خوابهایم انعکاس رویاهای من نیست!
کاش خواب هم به اختیار خودم بود!
آنوقت دیگر دوست داشتم تمام عمرم را به خواب می رفتم تا فقط خواب تو را ببینم!
فقط وقتی چشمهایم را می بندم تو را پشت پلک چشمهایم می بینم!
تکیه به درختی داده ای که با تو قد کشید و بزرگ شد!
تو از تنه ی درخت بالا می رفتی!
و من ترسِ از افتادن تو داشتم!
وای به حال درخت اگر تو را محکم در آغوش خود نگیرد!
اکنون که زمستان است برگهای درخت ریخته است،
ولی دوباره بهار می آید و شکوفه می زند!
دیگر چشم لازم ندارم!
می توانم تو را تجسم کنم، تصور کنم!
کافیست چشمانم را ببندم تا تو را کنار خودم احساس کنم!
فقط حس لامسه می خواهم، با مقداری حس بویایی!
تا تو را بو بکشم و دستهای کوچکت را لمس کنم!
یادت می آید.
هر دو کوچک بودیم، کودک بودیم،
دل من اندازه مشت تو و دل تو اندازه ی مشت من بود!
گفتی جایی نمیری که نتوانم تو را پیدا کنم!
میدانی! بلد نیستم برای خودم چیزی و یا کسی را آرزو کنم!
بلد نیستم برای خودم چیزی را از خدا بخواهم!
می توانی برای من آرزویی داشته باشی؟!
از طرف من خودت را از خدا بخواه!
و دیگر؟!
و دیگر هیچ.
بعد از خدا تنهایی های منو فقط اتاقم به خود دید!
دوست ندارم تا بشارت تو را در خواب به من ندادن دنیایی که دیگر از آن من نیست را ترک کنم!
روزهای آخر که رفتی ساعت اتاقم از رفتن ایستاد! سالها ساعت اتاقم 12:45 دقیقه بود! یعنی آخرین باری که با من خداحافظی کردی!
پس از آن دیگر ساعت اتاقم ساعت نشد! من سالها توی ساعت 12:45دقیقه به وقت رفتنت زندگی کرده ام!
دیگر سالهاست ساعتم را به زمان رفتن تو کوک می کنم!
فقط دوست دارم.
اما نه شاید تو دوست نداشته باشی!
ولی من دوست دارم یکبار دیگر تو را ببینم!
از کنارم رد بشی! همین برای من کافیست!
فقط دوست دارم بدانم هستی و به دنیا مانده ای حتی اگر دستت در دست یکی دیگه.
حتی اگر مرا دوباره نشناسی!
از حیاط خانه ی ما به حیاط خانه شما راه بود،
سالها از حیاط خانه ی شما گل چیدم، تو آنجا ایستاده بودی کنار آن گل سرخ!
بارها به من گفته بودی هر کدام از گلها را که دوست داری بچین و برای خودت نگه دار!
سالها بعد نمی دانستم تو قشنگ تر از تمام گلهای حیاط می شوی!
اکنون من به هوس چیدن گل روی تو هستم ولی افسوس دیگر برای رسیدن به تو حیاطی به خانه ی شما نیست!
نویسنده: مصطفی رسولی
تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه