ای کاش ها...
کاش برگردی آنجا که گم کردی مرا پیدا کنی
لحظه ای کنارم نشینی غرق هر چه رویا کنی
گرچه رفتی و نماندی به منزل یاد تو جایی نرفت
خانه ویرانه ام را نگو می خواهی که تماشا کنی
دُر و گوهر به تمام هستی ام همیشه یاد تو بود
مرا از گذشته هایم هرگز نگیر تا درگیر فردا کنی
بعدِ تو هر کجا رفتم نبودیُ نشانی از تو نبود
زنده ام تا بیایی نبودن تلخ خود را حاشا کنی
تیری که از سمت تو آمد نشسته بر جان من
تو با هر چه زنی مرا حتی با تبر شیدا کنی
خواب دیدم مهمان من شدی با پیراهنی سفید
حتی بخوابم خواهی مرا درگیر ای کاش ها کنی
شعری سرودم اگر نبودم جای من برای خود بخوان
تا مصطفای قصه را روزی در این شعر پیدا کنی
شعر از: مصطفی رسولی
تاریخ: دوشنبه , 02 بهمن 1396 (20:46)
- گزارش تخلف مطلب