چشمها را کجا باید شست!
چشمها را کجا باید شست تا جور دیگر باید دید؟!
هراسم از این که گویند آب نباشد با اشک بشویید!
یا یار با آب نباشد تیمم کنید و هیچ نگویید!
من دست ندیدم که به چشمی رسیده باشد!
یار را نگویید بیاید چون نیامد و رمیده باشد!
چشم من پاک است گویید قلبها را چگونه بشوییم؟
دست من بو کنید چون که به تن یار تیمم کرده!
لیک نهراسید که یار به غیر من هم عادت کرده!
اگر جور دیگر میتوان دید بگویید بیمیل نباشد و به خوابم آید!
سرود آسمان بخوانید که همراه نسیم بوی او از در و دیوار هم آید!
ای چشم که پاکی و ای دست که تیمم کردی!
نمرهی تو هیچ نباشد اگر بدانم که تقلب کردی!
دوش آب که میرفت به بالای دِه پاکیزه نبود!
ما آب گل آلود کردیم تا یار ببینیم و چشم بشوییم!
چشم اگر بشوییم و اگر ماهی هم بخورد آب،
دل اگر پاک باشد و به کویری نباشد چون سراب،
این رود هر کجا که رَود پاک بماند تا به دریا میریزد!
ابلیس به پاکی چشم و دلِ ما به سجده بر میخیزد!
گر رود نباشد چشمها را کجا باید شست!
این همه غم و اندوه جدایی را کجا باید گفت؟!
*******
چشمها را دگر کسی نمی شویید با آب!
انسان دگر جور دیگر نمی بیند سهراب!
*******
شعر از: مصطفی رسولی
تاریخ: یکشنبه , 19 فروردین 1397 (02:55)
- گزارش تخلف مطلب