نگاه می کنی و من ز شوق می میرم...
شبانه های مرا می شود سحر باشی
و می شود که از این نیز خوبتر باشی
نیازمند توام مثل زخم سربسته
خوشاتر آنکه تو گهگاه نیشتر باشی
ببین چه دلخوشی ساده ای: همینم بس
که یاد من- به هر اندازه مختصر باشی
نگاه می کنی و من ز شوق می میرم
همیشه بهر من ای چشم خوش خبر باشی
من عاشق خطری با توام- خوشا آن روز
که بی دریغ توهم عاشق خطر باشی
«محمدعلی بهمنی»
- لینک منبع
تاریخ: دوشنبه , 20 شهریور 1402 (23:13)
- گزارش تخلف مطلب