امروز جمعه 07 اردیبهشت 1403 http://sher.cloob24.com
0
پاییز که شد جانان من سرد نباش، گرم باش
باران به پاییز فراوان است،
خانه نمان بیرون بیا چتر باش!
آرزو دارم شبی با تو زیر باران شوم!
چتر را بذاریمُ زیر باران چتر تو شوم!
زیر پای ما خش خش برگهای زرد درختان
پاییز را با هم برویمُ تا برسیم به زمستان
این فصل پاییز که فصل عاشقانه هاست
تو بمانی قشنگترینِ فصل هاست!
به هر برگی هزار رنگ و نشان باشد!
آبی به پاییز نباشد چون رنگ چشمان تو باشد!
یک برگ مانده به درخت تا زمستان نریزد!
حسرت ریختن آخرین برگ به چشمان تو باشد!
تو نگاه باران کنی و من نگاه چشمان تو!
در من نباشد آرزوی جز چشمان من در چشمان تو!
خیس از باران باشم و تو برای من شعر بخوانی
چه شعری شود آن شعری که تو زیر باران بخوانی
این حسرت با من نباشد تو بیا زیر باران شویم
گر چتر هم نباشد بیا با من خیس باران شویم
تو میآیی و سرما به اولین روز پاییز می آید
تو می مانی و سرما فقط تا پشت در می آید
پاییز هم می داند مصطفا تو را دوست دارد
چون پاییز فصلیست که بیشترین نقطه را دارد!
شعر از: مصطفی رسولی
تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه