یا تو می آیی! یا که من میمیرم!
چند روز، هفته و ماه و سال تا پایان این همه فراق مانده!
یعنی جز خدا کسی نیست که بداند؟!
فرشته ای! پیامبری! قاصدی! رهگذری!
جواب سوالم را از که بپرسم که بیشتر از خودم بداند!
خدا که بر روی زمین نیست!
کسی از انسانها هم میان آسمان کنار خدا نیست!
شاید خدا جای دیگری غیر از آسمان باشد!
دیدی! دنبال تو بودم خدا را هم گم کردم!
کاش پایان این همه فراق پایانی بر این دنیا نباشد!
حتی اگر شده یک روز مانده به پایان این دنیا بیا!
من از نفس افتادم از بس که دنبال تو به جاده بودم!
وقت آن است که تو خود بیایی!
همیشه من دنبال تو بودم!
همیشه من دنبال تو گشتم!
پایان این داستان تلخ جدایی را یادم رفت تو نیز میدانی!
چون آمدنت همت پاهای توست!
من نام تو را با این همه فاصله
با دهانی کوچک
با زبانی کوچک
بلند به پهنای آسمان فریاد زدم!
جای تو بودم می آمدم!
ای کاش من تو بودم و جای تو بودم!
بلند شو حالا که وقت خواب نیست!
خواب تو فقط در آغوش من است!
قلب تو قلبُ، اما به سینه من است!
زمان پایان داستانم را رقم می زند!
یا تو می آیی! یا که من میمیرم!
نویسنده: مصطفی رسولی
تاریخ: پنجشنبه , 30 شهریور 1396 (22:33)
- گزارش تخلف مطلب