نمی شود تو را دوست نداشت!
نمی توانم ببینم رفته ای و من مانده ام با دنیایی از خاطرات تو!
تو که می روی من می مانم و دوست داشتن های بی پایان تو!
نگاه هر که می کنم تو را به یاد می آورم!
نمی شود تو را دوست نداشت!
نمی شود به تو فکر نکرد!
فقط دوست دارم تورا دوست داشته باشم!
فقط دوست دارم به تو فکر کنم!
دوست داشتن تو همه چیز را زیبا کرده است!
دوست داشتن تو حس قشنگی به دنیا بخشیده است!
نمی توانم تهی از دوست داشتن تو باشم!
میدانی! من تو بودم عاشق خودم می شدم!
جای تو هم خودم را دوست می داشتم!
سکوت نکن خدایا!
جز تو کسی برای من نمانده که دوست داشتن مرا به گوش او برساند!
بگو سالهاست رفته ولی فراموشش نکردم!
سکوتت را اینجا دوست ندارم خدای من!
تو بخاطر دوست داشتن من باید به حرف بیایی!
دیگر دوست ندارم به همه دنیا بگویم که او را فراوان دوست میداشتم!
تو بدانی و من بدانم خودش هم نداند دوست داشتنش را با هیچ چیزی توی دنیا عوض نخواهم کرد!
مانده ام خدایا در دوست داشتن تو!
تو را بیشتر دوست دارم یا که او را؟!
ناراحت نمی شوی از من اگر امروز بگویم او را بیشتر از تو دوست دارم؟!
شاید فردا نیز تو را بیشتر از او دوست داشته باشم!
ولی امروز او را بیشتر از تو دوست دارم!
پیغام دوست داشتن مرا به او برسان!
به او بگو دوستش دارم!
دوست داشتن مرا به اون برسان تو خدایی می توانی!
نام مرا آرام در گوش او زمزمه کن!
چه حسرتها خوردم که دوستش داشتم او هرگز نفهمید!
چه روزها که بدون او از پس هم گذشتن و فردا هم نیامد!
تو می توانی حرف بزنی خدای من! سکوت نکن!
نه تشنگی لبانم را جرعه ای آب بده و نه دستم را بگیر که سالهاست از پا افتاده ام!
فقط تنها خواهشم از تو این است!
به او برسان که من دوستش داشتم!
کجای این دنیا زندگی می کنی که جز خدا کسی برای من نمانده به تو برساند دوستت داشتم!
جای من چه کسی را دوست داری که من نمی دانم؟!
فقط کاش خدایی که پیغام دوست داشتن مرا به تو نمی رساند به من بگوید او که اکنون دستانش در دست توست تو را بیشتر از من دوست می دارد یا نه؟!
دوست داشتن تو تمومی ندارد!
هر روز فصل تازه ای از دوست داشتن تو آغاز می شود!
متن از: مصطفی رسولی
تاریخ: پنجشنبه , 02 شهریور 1396 (16:31)
- گزارش تخلف مطلب