مرنجان بیش از این مارا
مرنجان بیش از این مارا
که بین من و توست کوهی
چیزی نمانده از جانم
انگار تو عمر نوح داری گویی
مرنجان بیش از این مارا
که صبرم بیش از اینا نیست
شماری اگر دردهایم را
به هرکس رهگذر باشد
از دردهای من گویی
مرنجان بیش از این مارا
که من درسهامو پس دادم
نگرفتم جز دستانت تو هرگز
دستان هرکسی را پس دادم
مرنجانُ ببین حال و روز من
خواب بودم رفتی از پیشم
تو رفتیُ همه رفتن
سقط شد نسلُ کیشم
شعر از: مصطفی رسولی
- ادامه مطلب
تاریخ: جمعه , 03 مرداد 1399 (17:17)
- گزارش تخلف مطلب