قشنگترین تکرار...
ای که نبضِ تو قشنگترینِ تکرار
قدمهایت را میان خیال من بگذار
ای نفسهای تو جوهرِ نوشتن روی شیشه
یخ های زمستان با یک "های" تو آب می شود
ای طلب کننده ی باران از بی ابری آسمان
باران هم خجل از قطره ی اشک تو می شود
ای لبهای بسته ات همه حرفهای خوب
یک چشمک تو عاشقانه ای ناب می شود
ای باز و بسته ی پلکهای تو یک طلوع و یک غروب
آنگاه که سکوت می کنی هر روز روشنی تار می شود
ای در هر سلول تنم تمام هستی ات
آنگاه که تو می شوم همه ی وجود من از تو یاد می شود
ای که در انتهای شعر من چون افسانه ای
نوشتن از تو در شعر و غزل به دلم وحی می شود
شعر از: مصطفی رسولی
تاریخ: پنجشنبه , 17 مرداد 1398 (08:00)
- گزارش تخلف مطلب