ثنای خدا!
وقت آن است قلمم بنویسد ز تو
که من بیچاره آمده به درگاه تو
اول و آخرِ شعر و هر نامه ای
صاحب دلُ صاحب هر خانه ای
این همه دنیا قدرت سر انگشت توست
پروانه را سخن نداده ای اما از تو گفت
درگذر از من گر شعرم ساده است
رسیدن به تو آخر هر جاده است
به کوه و به غار با یار سخن گفته ای
گویند نهانی و پنهان ز هر دیده ای
از تو به ما رسد همی سلام و درود
لیک سلام ما آخر تو را چه سود
از من و هر بندگان خودت درگذر
منِ خطاکار پیش خود ببر
شعر من اگر خط خطی و پاره است
نام تو بر سر زبان من بیچاره است
تاریخ: چهارشنبه , 22 فروردین 1397 (01:54)
- گزارش تخلف مطلب