از الف تا یای الفبا...
خطا نکردی تو، گناه من بود
وقتی بریدی، پایان من بود
گر آسمان هست، سهم من نبود
دور از تو بودن، جرم من این بود
تو گذر کن، برو تا بی انتها
من می مانم، تنها مثل خدا
جایی نمانده، سالم رو تنم
بوی تو نمیره، از رو پیراهنم
یک برگ زرد، مانده بر شاخه ای
توی دنیای بزرگ، کدامین خانه ای
تلخ هست و شیرین، خاطرات تو
تو بمان خانه ام، به من بگو برو
شاید که خدا، دیده گناه من
گرفت از من تورو، این شد سزای من
من تا قیامت، منتظر مانده ام
تو خود رفته ای، من اصلا نرانده ام
کاش برای لحظه ای، من تو می شدم
خیره به گناهِ خود می شدم
سالها گذشته، از این همه گناه
نبخشیده مرا، تو ببخش ای خدا
کاش می شد، ببخشی گناه من
برگردی از آخر، تا ابتدای من
از الف تا یای این الفبا
یکبار بخوان مرا از انتها
تو رفته ای، نمی دانم به کجا
من مانده ام، روی دستِ خدا
روزی بیا و دست من بگیر
مرا عشق تو، چقدر کند پیر
تو یوسف شو و من زلیخای تو
تا جوان بگردم زیر پیراهن تو
شعر از: مصطفی رسولی
تاریخ: شنبه , 07 بهمن 1396 (00:16)
- گزارش تخلف مطلب