شب سرد پاییز!
شبی سرد است و تنها و غمین ام
نخوابم چون بخوابم خوابت نبینم
گر چه سهم من نگشت دستای تو
دگر نتوانم هرگز پا بکشم از دنیای تو
به هر سرزمین که هستی مرا به یاد آر
یک شب جای ستاره بشمار مرا هزار بار
سنگی و زمینی جای بازویت زیر سرم رفت
چه حسرتها که پس از تو همه از دلم رفت
شعر از: مصطفیرسولی
تاریخ: سه شنبه , 21 آذر 1396 (04:38)
- گزارش تخلف مطلب