بگذر از من و شبهای من!
من شبی را دیده ام دستت بوده در میان دست من
ترسم از این که خواب باشد هرگز ما نشویم تو و من
گر چه میدانم بازی دارد این زمانه و این روزگار
در من کسیست که می گوید فقط او را دوست بدار
گر نخفتم و یاد تو بودم تو بگذر از من و شبهای من
یاد تو جاریست و خدا گوید به تو روزی از رویای من
شعر از: مصطفی رسولی
تاریخ: چهارشنبه , 08 آذر 1396 (03:32)
- گزارش تخلف مطلب