فکر و خیالت افتاده به جانم
فکر و خیالت افتاده به جانم
راه خانه ی تو چرا نمی دانم
توی شعرهام به من نزدیکی
حرفاتو بیشتر از خودت میدانم
رها نمی شوم از فکر و خیالت
جز نام تو نام خودمُ نمی دانم
نام تو هزار جور به شعر بخوانم
در حسرت تو خدا کنه نمونم
برای تار موت هم شعر می خونم
شعر از: مصطفی رسولی
تاریخ: پنجشنبه , 05 مرداد 1396 (19:40)
- گزارش تخلف مطلب