سنگین ترین لحظه برای مرد این است...
کی آسمان دلواپس ِ درد ِ زمین است؟
بین ِمن و تو هم حکایت اینچنین است!
چندی اسیر ِ واژه ای هستم که در آن
"عین"است و"قاف" است و وسط هم حرف ِ"شین" است
دیگرحدیث ِ “محرم” و” نامحرمی “ نیست
دیوار ِ بین ِما دو تا؛ دیوار ِ چین است
چشمت گواهی می دهد حال ِ دلت را
اینکه نمی فهمی مرا؛ عین ِ یقین است
در پیش ِ چشمم دست ِ دیگر را فشردی
سنگین ترین لحظه برای مرد این است
ظلم ِ تو بر من حُکم ِ حقُ النّاس دارد!
پاداش ِ کارَت با کرامُ الکاتبین است
بعد از تو دیگر شاعری معنا ندارد
نا مهربانم! آخرین شعرم همین است
" مازیار نظری "
- لینک منبع
تاریخ: شنبه , 25 شهریور 1402 (04:13)
- گزارش تخلف مطلب