امروز پنجشنبه 01 آذر 1403 http://sher.cloob24.com
1

آن روزها نام مرا حتا نمی دانست

من عاشقش بودم ولی گویا نمی دانست

من مشت خود را باز کردم خط به خط خواندم

انگار او چیزی از این خط ها نمی دانست

با خود کلنجار عجیبی داشتم آیا

از عشق می دانست چیزی یا نمی دانست؟

هی خواب می دیدم که در گرداب گیسویم

اما کسی تعبیر رؤیا را نمی دانست

رمال هم از آینه چیزی نمی فهمید

از سرنوشتم نقطه ای حتا نمی دانست

من تاجر ابریشم موهای او بودم

سرگشته اش بودم ولی دیبا نمی دانست

یک شب برایش تا سحر “گلپونه ها” خواندم

تنها به لبخندی مرا دیوانه می دانست

فردای آن شب رفت فهمیدم که معنای

“من مانده ام تنهای تنها” را نمی دانست...

" بهروز آورزمان"

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه