دل به تمنا مانده
رد پایت که شتابان رفتی پشت دروازهی شهر جا مانده
چون راه کج نکرده بودی یک دل و هزار تمنا مــــــــانده
من ار جای تـــــــــــــو بودم که هرگز نمی رفتم
روی شیشه اما از تو به زمستان یک "ها" مانده
شعر از: مصطفی رسولی
تاریخ: یکشنبه , 14 مرداد 1397 (18:53)
- گزارش تخلف مطلب