امروز سه شنبه 29 آبان 1403 http://sher.cloob24.com
5
به من فرصتی برای دوست داشتن بده
و به خودت فرصتی برای دوست داشته شدن!
تا بهار فرصتی نمانده،
درختان دوباره شکوفه خواهند زد،
گلها دوباره شبنم باران به خود خواهند دید،
و تو کدامین درخت سرسبز هر بهاری!
که من دوست دارم بهار بیاید تا باز هم زیر سایه ی تو آرام بگیرم!
جایی که تو از آن بالا ای درخت سرسبز من محو تماشای گلها می شویی من محوی تماشای تو می شوم!
باز به بهاران باران خواهد بارید و باز هم من انتظار باران را خواهم کشید تا دستهای مرا در دستان کوچک خودت بگیری و با هم زیر باران شویم.
چتر به چه کارم آید بانوی دوست داشتنی من وقتی دوست دارم برای با تو بودن خیس از باران شوم!
و خدا ما را با هم زیر باران تماشا خواهد کرد!
بهشت من همین جا، جایی با تو زیر باران است.
تو همانی هستی که دوست داشتم برای با تو بودن سیب را گاز بزنم و برای با تو یکی شدن راهی زمین شوم!
و باز هم تو همانی خواهی بود که با بالهایی به پهنای زمین و بلندای آسمان مرا دوباره به آسمانها خواهی برد. جایی که با هم از آن جا آمدیم.
با تو حتی زمین هم جای قشنگی برای دوست داشتن و دوست داشته شدن است!
و تو آرزویی هستی که با تو رسیدن به هیچ آرزویی محال نیست!
با هم سیب خوردیم و به زمین آمدیم!
باز هم به جایی خواهیم رفت که اولین بار تو سیب را به من تعارف کردی،
و اما اینک نوبت آن شده که
من به تو سیب را تعارف کنم!
کسی نمی بیند،
دیگر گناه نیست،
این میوه ی زیبای بهشتی دیگر نه بر تو حرام است و نه بر من!
و تو دامن دامن برای من از بهشت سیب خواهی چید! و من دامن دامن تو را دوست خواهم داشت!
نویسنده: مصطفی رسولی
تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه