بانوی کودکیهای من!
از اینکه میخوام باز کودک شوم دیدن روی تو است
تو بگویی من بگویم لبخند من در چشم تو است
چه سالها که تو را دوست داشتم نبودی پیش من
به کودکی هایم بودیُ به پیری شدی افسوس من
در تو چیزی بود که به جوانی و پیری گم کرده ام
بانوی کودکی های من اسم تو فراموش نکرده ام
شعر از: مصطفی رسولی
تاریخ: جمعه , 14 مهر 1396 (17:29)
- گزارش تخلف مطلب