اشعار من
وقت رفتن هدیه ای دادم به تو
حرف دل یا تحفه ای دادم به تو
تا که هر وقت دیده ات بر آن فتاد
گفته های گفته ام آید به یاد
یا آن شبها که با اندوه و آه
چهره ات آید به یادم گاه گاه
یاد ان شبها که تا صبح و سحر
دوخته بودم دیده گانم را به در
تا بگویم یا که باز آ از سفر
یا بمان یا مرا نیز با خود ببر
چهر ه ای ازین شد از نام تو
ناشکفته غنچه ای در باغ تو
پای این گل هدیه باشد خار من
نام این هدیه بود اشعار من
- لینک منبع
تاریخ: جمعه , 19 شهریور 1395 (09:10)
- گزارش تخلف مطلب