امروز سه شنبه 15 مهر 1404
http://sher.cloob24.com
0
دور از تو و چشم تو دیگر نتوانم!
میل سفر نیست! اشک دل نتوانم!
تا مویت یا قسمت من هست یا گره ای بر تابوتم!
سخنم با تو بماند که عاشق یک تار موتم!
از: مصطفی رسولی
0
مجنون را عشق لیلی افسانه کرد!
مرا رنگ چشمانت!
دیوانه شدن برای چشمانت را شاید بر من نپسندی!
ولی من دیوانه شدن برای چشمانت را دوست دارم!
من افسانه شدن برای چشمانت را دوست دارم!
یک تار مویت را بر گردنم انداز تا بمیرم!
یا بگو به خدایت، تو را برساند به سویم!
از: مصطفی رسولی
0
بعد از نام خدا، به نام مادر کیانا!
این فرشته ی پاک آسمانها!
کیانا مادرش را دوست داشت!
روی مادر، اسم خدا را گذاشت!
سلام ای ماه زمین، سلام ای کیانا!
فرشته ی پاک آسمانها!
تو در بهشت پیش خدا بوده ای!
خدای خودت را در آغوش مادر فراوان دیده ای!
روی صورت خدا به نام مادرت دست کشیده ای!
از: مصطفی رسولی
0
زیباتر از گل، عاشق تر از شقایق، ستایش!
مهربون و دوست داشتنی،
می توان او را ناز کرد!
از پس این دیوار مجازی،
مهربانیش را احساس کرد!
حال او را از خدا پرسیده ام!
خانه ی او را در بهشت هم دیده ام!
خانه ی او باشد در میان آسمان!
آرزو کردم برایش زمین و زمان!
از: مصطفی رسولی
0
گر به عالم یک گل نماند!
گل نیلوفرم تا ابد بماند!
بوی عطر نیلوفرم می رود تا بهشت!
خدا هم بچیند نیلوفرم را از بهشت!
بخوان خدا نام نیلوفرم را!
بگیر با عشق دست کوچکش را!
که من نام او را کنار نام تو می برم!
ناز او را با دل و جانم می خرم!
از: مصطفی رسولی
0
نام تو را زیبا نهادن!
به زیبا قلب فرشته ها دادن!
از جای تو در بهشت گفتن!
از عشق تو به خدا گفتن!
صورت زیبای تو را به ماه دیدن!
لبخند تو را فرشته ها دیدن!
سر راه تو در بهشت گل ها ریختن!
از هر شاخه گل هزاران هزار ریختن!
از: مصطفی رسولی
0
شبم یکسره با یاد تو گذشت!
نیامدی به خوابم،
شبم صبح گشت!
انگار مال منیُ پیش من نیستی!
در یاد منیُ در خواب من نیستی!
با یاد تو من بارها رفته ام به خواب!
من تو را دوست دارم!
چرا نمی گویی جواب؟!
از: مصطفی رسولی
0
چشم من دنبال تو در کوچه هاست!
هر رهگذری بینم، پرسم خانه تو کجاست!
دیگر کوچه هم آن کوچه نیست!
تا چشم باز کردم،
حیف! خانه ی شما هم دیگه نیست!
در چشم من مانده آن روز،
پشت پنجره اتاقت بودی!
نگاهت به منُ،
خیره به چشمان من بودی!
از: مصطفی رسولی
0
تو یار من نیستی!
من یار تو هستم!
تو پیش من نیستی!
من به خیال تو هستم!
تو دست دیگری گرفته ای!
کسی دست مرا نگرفت!
گرمی دستای تو یادم نرفته!
ها کن به دستای من!
سرد است،
دستهای من یخ بسته!
از: مصطفی رسولی
0
برای نام تو شنیدن دلتنگم!
پس از تو، با مرگ چرا باید بجنگم!
تو دریای من بودی!
من رود نمی خواهم!
من چشم تو می خواهم!
من دست تو می خواهم!
چیز دیگری نمی خواهم!
من رام تو بودم!
چشمان آهو نمی خواهم!
از: مصطفی رسولی