امروز چهارشنبه 16 مهر 1404
http://sher.cloob24.com
0
من یار تو و دلدار تو بودم!
یک دم ز فراق تو نیاسودم!
گرفتار و دربند عشق تو بودم!
یک تن و صد دل عاشق تو بودم!
من گردن خود به تار موی تو بستم!
راه دل خود به هر غریبه بستم!
شعر از: مصطفی رسولی
0
از حال خودم به کس نگفتم!
نام تو به دل به راز گفتم!
چشم تو همه حیات من بود!
عشق تو فقط نجات من بود!
من عشق تو را به خواب دیدم!
حال خودمُ خراب دیدم!
هر دم به هوای تو پرواز کردم!
در خواب خودم عاشقی نکردم!
در یاد تو من تمام گشتم!
جز آغوش تو به همه حرام گشتم!
شعر از: مصطفی رسولی
0
آن دلی که دادم به تو دیگه دل نیست!
به چشم من هم جز اشک دیگه نیست!
نمی گویی به تابستان باران که نمی آید!
برای شستن چشمانم، جز اشک دیده باران نیست!
از: مصطفی رسولی
0
از خاطره هایم بیرون بیا، پیش من برگرد!
دوری تو کافیست، من پیر شدم برگرد!
دیگر نفسی برای مرور خاطراتم نیست!
میدانی! سالهاست من دیگر حالم خوب نیست!
رفتنت را نه من باور کردم و نه قاصدک ها!
چه داغها بر سینه ام نهادی، فریاد از توُ ای دریغا!
شعر از: مصطفی رسولی
0
امروز با چشمانم گریه کردم و اشک ریختم!
خاری به چشمان من رفته بود!
همین برای برگشتنت کافیست یا باز هم بیشتر بگویم!
از: مصطفی رسولی
0
نفسم با یاد تو می آید تا می رسد به آه!
نام تو را می نویسم توی شعرم گاهگاه!
از تو تمام شعرهای من بوی دریا گرفته!
بوی باران، خاک نم دار، رنگ صحرا گرفته!
شعر از: مصطفی رسولی
0
باز گذر شعرم به تو افتاد!
نگاهم به قاب عکس تو افتاد!
عطر یادت پیچید توی اتاقم!
به خیال تو خواستم که بخوابم!
قاب عکس تو را بغل کردمُ بوسیدم!
باز با یاد تو دنیایی از خاطره دیدم!
شعر از: مصطفی رسولی
0
اگر می نالم از این چرخ گردون!
ای خدا منو به این قافله برسون!
دست و پای من را شکسته!
منُ به دست غیر تو سپرده!
همه شب شده کار من گریه!
راه من از قافله عمر خیلی دوره!
موی پریشون به دست باد داده!
به من یک تار موهاش رو نداده!
شعر از: مصطفی رسولی
0
من جام شراب از ساقی نگرفتم تو دادی!
اشک من ریخت در این جام شرابی که دادی!
من همه شب مست از دیدار تو بودم!
تو در این جام چه ریختی که به دیگری ندادی!
یاد تو از این خانه برفتُ جام شراب پشت پنجره مانده!
حسرت یک پیک از این جام شراب بر لبم فراوان مانده!
شعر از: مصطفی رسولی
0
در تو و در دنیای عشقت گم شدم!
آنچه من می خواستم تو نبودی!
آنچه تو می خواستی من شدم!
کاش سالها قبل بودمُ عاشق می شدم!
به گمانم عاشق لیلی مجنون می شدم!
شعر از: مصطفی رسولی