آرزوی بهترین ها را برایم کرد و رفت
آرزوی بهترین ها را برایم کرد و رفت
عاشقم بود و شبی تنها رهایم کرد و رفت
دوستش دارم به قدری که خدا میخوانمش
گرچه او بیبهره ازلطف خدایم کرد و رفت
چشم مشکی پوش او را می ستایم همچنان
با وجود اینکه غم را در سرایم کرد و رفت
شور و غوغایی به پا شد لحظه خندیدنش
ساکت و سرد و خموش و بی صدایم کرد و رفت
در دلش مجموعه ای بود از هزاران درد و رنج
اندکی با غصه هایش، آشنایم کرد و رفت
عطر و بوی مریمی ها را برای مدّتی
عاشقانه پخشِ در آب و هوایم کرد و رفت
از شراب ارغوان چشمه ی نوشین لب
کم کمک بخشید بر من، مبتلایم کرد و رفت
ماندنی هرگز نشد در چشمم اما بعدِ خود
عشق را مهمان جانِ بی نوایم کرد و رفت
بعد از او حتی سخن از عشق گفتن نابجاست
بی وفا بودم ولیکن، با وفایم کرد و رفت
ساعت صفرِ جنون آمد به دیدار دلم
آرزوی بهترین ها را برایم کرد و رفت
تاریخ: دوشنبه , 27 شهریور 1402 (17:02)
- گزارش تخلف مطلب